سیدمحمدسیدمحمد، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

نفس مامانی و بابایی

افطاری ناهارخوران

دیشب (21 ماه رمضان )  خاله فاطمه  پدر جون مادرجون دایی جونی و خاله جونا رو افطاری ناهار خوران دعوت کرد فاطمه جونو عمو اویس برای افطاری نون پنیر سبزی و زولبیا بامیه خرما وساندویچ سوسیس و همبرگر درست کرده بودن  خاله مهدیسم زحمت کشیده بودو آش رشته درست کرده بود .   عسل پسرم توی راه تو ماشین لالا کردو نزدیکای افطار بیدار شد برای همین نتونستم با یاسمین ازشون عکس بگیرم  . با اینکه اسباب بازی های پسر نازو برده بودم  بهانه ی توپو گرفت بابایی هم از انجا ی توپ براش خرید شب خیلی خوبی بود . ممنون از زحمتتون     ...
29 تير 1393

جشن دندونی

یکشنبه (22خرداد) مصادف با 15 ماه رمضان روز میلاد با سعادت امام حسن مجتبی (ع) بابایی مامانی تصمیم گرفتن جشن دندونی عسل پسر رو بگیرن . مقدمات مهمونی فراهم شد . مهمونای جشن عمه جونا خاله جونا وعموی بابایی ب همراه خونوادشون برای افطاری دعوت شدن . عزیزجونو مادر جون از سحری ی دیگ حلیم بمناسبت مرواریدای عسل پسر گذاشتن تقریبا نزدیکای افطار حلیم آماده شد کارت دعوت                             خاله مهسا و مهشید جون زحمت کشیدنو تزیینات جشن عسل پسرو آماده کردن       ...
23 تير 1393

آبخوری سید محمد

جمعه 6 تیر بابایی ماشینو میشوره ک پسر نازو ببره "ددر" پسر ناز هم از آبی ک توی روروءکش ریخته مثل جی جیک آب میخوره فدات بشم آب داخل روروءکو تموم کردی ...
11 تير 1393

آش دندونی

بعد از نیش زدن مرواریدای عسل پسر عزیزجونو مادرجون زحمت کشیدنو برا پسرناز شیر برنج درست کردن از انجایی ک عمه جونی ی شهر دیگه زندگی میکنه و موقع امتحاناش بود و نمیتونست بیاد جشن دندونی رو ب ی وقت دیگه موکول کردیم . اینم شیربرنج مرواریدای نفس بابا مامان  اینم بی بیب پلیس ک خاله مهدیس برات خریدو خیلی دوستش داری ...
11 تير 1393
1